داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

بوم خاکستری

یک
دخترک به همراه سایر همکلاسی ها  سوار بر وانت به سوی آینده ای رنگی ، در حرکت است. فاطمه  در سر آرزوی کسب مقام استانی در رشته نقاشی دارد تا شاید بتواند با فروش جایزه اش اندکی از سرفه های خشک  پدر بکاهد. معلم هر
از گاهی از پنجره نگاهی به دانش آموزان می اندازد. دخترک مداد های رنگی شکسته و مداد شمعی های رنگ و رو رفته اش را که معلم انگلیسی شان از مهد کودک ور شکسته خواهر زاده اش برایش آورده ،  نگاه می کند. اما هر چه می جورد

مداد قرمز در آنها نمی یابد. اگر رنگ قرمز لازم شود چه کند.ضربان قلب دخترک آهسته،  تند میشود. وانت عباسٍ خدا زوزه کشان از آخرین سینه کش خدا حافظی می کند و وارد جاده آسفالت می شود. جمله به خاطر اشک مادر احتیاط روی درب عقب وانت به زور خودنمایی می کند.
دو
راننده آخرین لقمه املت را با یک تکه پیاز بزرگ می بلعد. سبیلش را با گوشه دهان پاک می کند و راه می افتد. سرمست از بیمه 200 میلیونی امپراطور جاده ها ،  نه تنها با مقررات جاده بلکه با شیون های بی صدای مادران زجر کشیده از جفای روزگار هم می جنگد. 110 تا ، 120 تا ، 130 تا .  ولوم ضبط را بالاتر  می برد یکی به دادُم برسه واویلا . سبقت ممنوع ،  رعایت حق
تقدم ، دست انداز ، سرعت گیر ، پیچ خطرناک و ...  . جیغ دخترکان و پسرکان در نعره مستانه ترمز های بادی تریلی محو می شود.

سه
جمله امپراطور جاده ها ، روی گل پخش کن های تریلی به نوشته پشت درب وانت پوز خند می زند. دخترک دیگر به مداد رنگی قرمز نیاز ندارد. مسابقه نقاشی قبل از شروع تمام شد. بوم خاکستری قرمز شده است. صدای فیسٍ باز شدن درب نوشابه خانواده راننده ، تلنگر مرگ در مقابله با  مشتهای عاطفه و محبت است که تا دقایقی دیگر  مادران داغ دار سوار بروانت پسرٍ عباسٍ خدا بر سر و سینه خواهند زد.

فرستنده:آقای وحید حاج سعیدی

نظرات 9 + ارسال نظر
تقریرات یک معلم یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:45 ب.ظ http://ko60.blogsky.com/

سلام

زیبا و درخور ستایش. داستان تا آخرین لحظه هیجانش را حفظ کرد.
امیدوارم موفق باشید.

امروز ایرن یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:05 ب.ظ http://tdiran.persianblog.ir


با ما باشید تا بی خبر نباشی
لحظه به لحظه با امروز ایران
. . . . .
.... برای دسترسی سریعتر به امروز ایران با ما تبادل لینک کنید
. . . . .
با تشکر

دکتر ایرانی شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:40 ب.ظ

عالی بود
واقعا عالی بود . بی نظیر ادامه بده

سالار بشارت شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:42 ب.ظ

چندان با معنا نبود و نظم خاصی داشت و ترکیب 2 و 1 با هم عالی بود
به هر حال موفق باشی

یاس پنج‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 05:51 ب.ظ

I dont understand

مهری یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ق.ظ http://mehriarj@yahoo.com

انقدر تاثیرگذار بود برای من که بغض گلویم را رها نمی کند ....

لاله پنج‌شنبه 5 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 02:12 ب.ظ

بی معنی بوووووووووووووووووووود

شسشسشس چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 02:20 ب.ظ

خیلی مزخرف بود

ذبیح الله دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:35 ب.ظ

اولش خوب بود اما آخراش یکم ناهماهنگ بود در کل دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد