داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

ابلیس

مردی کنار بیراهه ای ایستاده بود.
ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.
کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس ، این طنابها برای چیست؟
جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.
طنابهای نازک برای افراد ضعیف النفس و سست ایمان ،
طناب های کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه می شوند.
سپس از کیسه ای طناب های پاره شده را بیرون ریخت و گفت:

اینها را هم انسان های باایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کرده اند و اسارت را نپذیرفتند.
مرد گفت طناب من کدام است ؟
ابلیس گفت : اگر کمکم کنی که این ریسمان های پاره را گره زنم،
خطای تو را به حساب دیگران می گذارم ...
مرد قبول کرد .
ابلیس خنده کنان گفت :
عجب ، با این ریسمان های پاره هم می شود انسان هایی چون تو را به بندگی گرفت...!

نظرات 5 + ارسال نظر
.... دوشنبه 23 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:45 ب.ظ

سلام.
من آیتم ساز رادیو هستم و از داستانک هایی که جمع آوری کردید چندتایی آیتم ساختم.سلیقه تون زیباست... ممنونم.
امیدوارم راضی باشید.

خوشحال می شم
قصد رسیدن این داستان ها به آدم ها ست
رادیو هم که رسانه وسیعی هست چه بهتر
خسته نباشید

وحید سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 08:15 ب.ظ http://a3moni-.blogfa.com

سلام
من از داستان ابلیستون کپی واسه وبلاگم گرفتم
امیدوارم ناراحت نشده باشی
اگه امدی و سر زدی حتما نظر بدی

منصوره سه‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:47 ب.ظ http://ashpazierangin.blogfa.com

سلام
بابا این ابلیس هم عجب کلکه

فرزین داستانکی پنج‌شنبه 3 دی‌ماه سال 1388 ساعت 01:03 ب.ظ http://xme.blogfa.com

خوب طناب من کدومه ؟
خیلی جالب بود مرسی اینو حتما با درج منبع کپی میکنم! سپاس گذارم از شما که انقدر زحمت می کشید !

سمانه سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام
اول از همه وبلاگتون فوق العادست
دوم من هم از داستانک هاتون استفاده میکنم وا سه دفتر خاطراتم
سوم ممنونم وسه این همه تنوع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد