داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

شایعه

زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و...

سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرید بلکه بتواند این کار خود را جبران کند.

حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.

فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. پس بهتر است از شایعه سازی دست برداری.

نظرات 7 + ارسال نظر
آزاده دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

حکیم درست گفت. به قول معروف:
شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
دل اگر رنجیده شد خرسند کردن مشکل است

هستی سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ

زنه کلاً از زندگی نا امید شد که! دست حکیمه درد نکنه!
زیبا بود
سپاس!

آناهیتا سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:16 ق.ظ http://www.presentofgod.blogfa.com

خیلی قشنگ بود...انقدر از این ادمای خاله زنک بدم میاد...کارو زندگی ندارن توو زندگی مردم فضولی میکنن!!!!!!

mahyar جمعه 8 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:24 ق.ظ

beqole farmayeshe hazrate ali: bad goftan az bandeye khoda agar rast bashad atashe jahanam ra dar pey darad vay b ruzi k haqiqat nadashtebashad.

عسل سه‌شنبه 24 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:03 ق.ظ

اگرهمه مردم مثل حکیم فکرمیکردن دنیاچه گلستانی بود منم الان خوشبخت بودم!!!!!!!!!!!!!!!!

الکی نویس چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:31 ب.ظ http://www.alakia.blogfa.com

سلام خسته نباشید
وب شما رو برای داستان از گوگلsearch کردم
برا نمایشنامه ایی که می خواستم بنویسم کمک بزرگی بهم کرد .
وظیفه خودم دونستم که ازتون تشکر کنم

می می چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:21 ق.ظ

ولی شایعه خوبه که حال میده:ی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد