یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند :
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند.
همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند…
وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند !...
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد…
وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود…
وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد. کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود !!!
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند
و وقتی وزیران نزد شاه آمدند، به سربازانش دستور داد، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند…!!!
خیلی خوب بود همه ی ما یه روز از چیزهایی که برداشت کردیم استفاده میکنیم.کاش همش خوبی باشه.
کو بقیه اش؟!
خیلی جالب...
دمت گرم
خوب فکر کنمبقیه اش اینجوری که ما هر کاری الان کنیم ذخیره بعدن مان است اون وزیران در زندان با میوه هایی که خودشان چیدهاند با زندگی کنند بیچاره اونی که علف جمع کرده
آن چه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. !!!!!!!!!!!!!!!!!! این یه نتیجه گیریه و نتیجه دوم هم اینه که باید کاری که به عهده گرفتی رو به نحوه احسن انجام بدی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! فکر نکنم بقیه ای نیاز داشته باشه الهام خانوم!!!!!!!!!!!!!! در ضمن خیلی جالب بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عجب بابا...!!!!جالب بود
البته یه کم طول کشید تا اخرشو بفهمم!!!
مثل همیشه جالب
بایددرکارهای غیر منتظره به عواقب آن فکر کرد
هر آنچه را که برای خود می خواهی برای مردم هم بخواه! البته این بر عکسش بود!:دی
جالب بود
سپاس
با این یکی خیلی حال کردم. ممننننننننننننننون!!!!!!
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود!
جالب بود
ooooooooookkkkkkkkkkkkkkk
اخرش چئ شد
راستش اوش شوک شدم,من نی نی ام دیگهههههههههههههههههه ,ولی بعد گفتم ..............................................نه بااااااااااااااااابا
من که نفهمیدم چی شد....... ولی از برداشت برو بچ فکر کنم فهمیدم....مرسی
مریم شما خیلى باهوشینا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
منم اولش متوجه نشدم اما بعدا با خوندن نظرات فهمیدم قضیه چیه
بیشتر از همه هم نظر kobadرو پسندیدم
مرسی
برنامه سمت خدا از شنبه تا سه شنبه هرهفته ازساعت یک و نیم بعدازظهر ازشبکه سوم سیما پخش می شود*برنامه یکشنبه ها قابل توجه است*
همیشه کارت رو درست انجام بده تا ضرر نکنی و اگر ضرر کردی کمترین آسیب رو ببیبی
منم منتظر بقیش بودم اما از رو نظراتتون فهمیدم ولی منم جای وزیرا بودم میوه خوب و خوشگلا انتخاب می کردم درسته هر کاری کنیم همون برداشت می کنیم خدا به داد اخرتمون برسه این ادمو یاد آخرت میتدازه خدا کمکمون کنه
پس بقیه کجاست ؟
ببخشید پس گناه وزیر اول چی بود؟
آهااااا حالا فهمیدم!
من یجایی خونده بودمش قسمت آخرش نوشته بود "پادشاه دستور داد هرسه تا وزیر رو اعدام کنن"این اشتباه نوشته بود
دوباره که اینو خوندم فهمیدم منظورش چیبوده!