سرباز به نجات دوستش رفت. به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند
افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت :من به تو گفتم ممکنه که ارزشش را نداشته باشه، دوستت مرده! خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی
سرباز در جواب گفت: قربان ارزشش را داشت
منظورت چیه که ارزشش را داشت!؟ می شه بگی؟
سرباز جواب داد: بله قربان، ارزشش را داشت، چون زمانی که به او رسیدم هنوز زنده بود، من از شنیدن چیزی که او گفت احساس رضایت قلبی می کنم.
اون گفت: " جیم .... من می دونستم که تو به کمک من می آیی
be mam sar bezan
خوشم اومد .....
این سرباز با این کار به رضایت قلبی رسید و این خیلی ارزشمنده .
چرا باید همیشه بعد از انجام هر کاری منتظر یه نتیجه عینی باشیم ؟؟؟
این یه قانونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام
زیبا بود.
خیلی قشنگ بود
اصن به نظر من اون سرباز به خاطر امید کمک دوستش توی باتلاق زنده مونده بود
دوستشم انسان ارزش شناسی بوده...........
دوست واقعی...ازونا که ارزوشو داریم اما نداریم....خودمونم نیستیم
عالی بود
واقعا زیبا بود و من همیشه منتظرم که داستانک برام بیاد
امید چیزیه که تو دنیا برای همه دلگرمی میده و ما همه به دلگرمی این امیدها زنده ایم در هر زمان باید بهترین ها را انتخاب کرد و نباید امید کسی را نامید کرد و این بهترین ارامش روحی برای من است امید داشتن و امید کسی را نا امید نکردن ...امیدوارم همیشه امیدوارو امیدگونه زندگی کنیم
با تشکراز همه داستانکی ها یا علی
سلام بزرگوارداستانهای بسیارزیبایی بوداستفاده کردیم بخصوص داستان موردنظرکه تاثیرزیادی هم داشت ...به ماهم سربزنید
امید ودوستی را به من نشان داد.
سلام
یه جورایی لذت بردم یه جورایی ته دلم گزگز کرد...
ولی من دیگه به هیچ دوستی این امید و ندارم.الان هرکی دنبال کار و زندگی خودشه,اصلا انگار هیچ کی انقدا آدم و دوست نداره...
عالی بود ممنون
اشک تو چشام جمع شد. با اینکه دومین بار بود که این داستان رو مخونم ، نزدیک بود گریه کنم.جنگ جهانی خیلی سال پیش بود و اینا با عمق احساسشون تونستن تا الان زنده بمونن و ما رو تحت تاثیر قرار بدن.
سلام.این داستان در عین زیبایی کمک زیادی به من هم کرد...!!
ممنونم