داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

وصیت نامه الکساندر

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود. در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری 

گردید.
با نزدیک شدن مرگ، الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر
تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است. او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:
من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً
انجام دهید. 
فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت
کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند. الکساندر گفت:...  اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.
ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد ، مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود. 
سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.
مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت. فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و 

روی قلب خود گذاشت و گفت : پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا
خواهد شد. اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:
من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمندکه هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را 

واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال های مرگ نجات دهند.
بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.
دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان،
این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است. 
سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد، می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.
نظرات 33 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 07:09 ب.ظ http://malakoot2013.blogsky.com/

سلام دوست من وب خوب و مفیدی داری.
میشه یک نویسنده معروف داستان سرا بهم معرفی کنید ؟ که داستان های کوتاه و آموزنده ای را بجا گذاشته ؟
ممنون میشم اگر راهنماییم بفرمایید.
با تشکر

محمد چهارشنبه 13 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 06:09 ب.ظ

سال61تو جنگ بودم ووصیعت نامه زیاد نوشتم وحسشون درک کردم

fateme جمعه 29 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:40 ق.ظ http://shahdokht787.blogfa.com

داستان جالبی بود

zahra شنبه 30 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 09:48 ب.ظ

عالی بود

سهیل چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:20 ب.ظ

بسیار عالی و آموزنده بود
امیدوارم همیشه موفق باشی

پویا شنبه 21 دی‌ماه سال 1392 ساعت 01:15 ب.ظ

خیلی جالب بود ولی ان پادشاه اسکندر مقدونی بود نه الکساندرا

محمّــــــــــــد یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:44 ب.ظ http://stronghold2maps.blogfa.com

خیلی قشنگ و آموزنده بود.
با تشکر...

لاله دوشنبه 30 دی‌ماه سال 1392 ساعت 02:27 ب.ظ

اشکم در اومد

لیلا پنج‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:25 ب.ظ

سلام خیلی خوب بود واقعا ممنون

سارا شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 05:45 ب.ظ

مطلبت اشتباه بود....
کوروش کبیر کسی بود که همه این کارا رو قبل از مرگش کرد....
واقعا تو ابرانیی که درباره بزرگان کشورت اینقد بی خبری؟؟؟؟

عباس فرزاد سه‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ق.ظ

این سیو هشتمین باره که این داستانهارو میخونم فقط نامها عوض میشه به این میگن ابتکار

نوید سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ب.ظ

سلام آفا من باور نمی کنم که الکساندر چنین حرف های خرد مندانه ای بزند

یه دوست یکشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام.
من داستان هایی که گذاشتی رو خوندم.خیلی جالب و جذاب بودن.ولی توی نظرات بالا کسانی ادعا داشتن که اسم و رسم داستان ها اشتباه بوده.خواهشا کمی بیش تر تحقیق کن و داستان درست رو قرار بده.
با تشکر.

محبوبه سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 07:41 ب.ظ http://mahbubeh30.blogfa.com

سلام حال شما
وب بسیار زیبا وپر محتوایی دارید من بیشتر وقتا میام اینجا وداستانی رو گپی می کردم
من ببخشید حلال کنید

نیما جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ق.ظ

با اینکه چه کسی این حرفهارو زده کار ندارم مهم معنای مطلب و داستانه که در نوع خودش بینظیره
متشکر از نوسینده این وبلاگ

یاسر[کوروش) جمعه 25 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ب.ظ

باسلام داستان پند آموزی بود ولی اسکندر آدم جنایت کاری بو د ازهمچنین آدمی بعیده این حرفو بزنده.این سخنان پیشتر از پادشاهان خردمند ایران باستان بر میاد مثلا ذوالقرنین به کوروش بزرگ میگن ولی متاسفانه بعضیابه اسکندر نسبت میدن.زنده باد کوروش کبیر

زالی سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 03:25 ق.ظ

نام شخصیت اصلی داستان رو؟خودتون انتحاب کردید؟یانمیدانستیداین داستان ازکی بوده؟یاواقعأبی سوادی ازتوکوچه وبازارشنیدی

ساقی سه‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1392 ساعت 09:15 ب.ظ

تا جایی که میدونم اون کوروش کبیر بود که این وصیت رو کرده بود افتخارات خودمون رو چرا به خارجیها نسبت میدین واقعا که............

جولی دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:02 ب.ظ

سلام مطالب خوب و جالبی بوده ولی این فرد اسکندر مقدونی بوده داداش حمید

امیر پنج‌شنبه 7 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 08:55 ب.ظ http://story-translate.blogfa.com

خو چرا نمی گی اسکندر ؟

ئ یکشنبه 10 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 02:13 ق.ظ

عالی

مازیار شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 03:17 ب.ظ

از اونجا که من میدونم پادشاه بزرگ یونان الکساندر نبود اسکندر بود.

من شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 09:18 ب.ظ

خوب بود

کوثر چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 10:27 ب.ظ

خوب بود ولی یکم چرت بود خب دکترا شفا نمی دن ولی حال ادمو که خوب می کنن راستش کارای زیادی هم می کنن

کاوه سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:40 ق.ظ

اسکندر گحستک رو چه به این حرفا؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

zahra جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:37 ق.ظ

salam
Kheyli ali bood
Bazam bezarid
Merci

عروس مهاجر سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:47 ق.ظ http://goodfate.blogfa.com

بسیار آموزنده و قشنگ بود

بل سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:23 ب.ظ

واقا

هاشم شنبه 3 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:24 ب.ظ

سلام.نمیدونم الکساندر کیه؟ولی شنیدم اسکندر مقدونیه.
خدا لعنت کنه اسکندر مقدونی و.سلسله پادشاهان هخامنشی
را برانداخت و تخت جمشید و آتش زد.خدا لعنتش کنه.مردانگی به
اون میگن که تو اوج قدرت مرد باشی.نه موقع گور به گور شدن
بی شرف.

هاشم شنبه 3 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:29 ب.ظ

جمله آخر یادم رفت بنویسم.دکتر علی شریعتی فرمودند: به
شهادت تاریخ می گویم،هرگاه روزگار خواسته تفکر فاسدی را رسوا کند، به او قدرت مطلق داده است.

I شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:38 ب.ظ

سلام
هاشم جان حرفی که شما میزنی درسته!ولی اینو رو هم بدون که خیلی از ادم ها حتی لحظه ی اخر هم سر عقل نمیان!!!!!!!!
با تشکر:)

Alexander چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:48 ب.ظ

آنیتا پنج‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 09:25 ق.ظ

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤عالی !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد