داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

من کی هستم؟!

من« دوشیزه مکرمه» هستم، وقتی زن ها روی سرم قند می سابند و  همزمان قند توی دلم آب می شود.

من «مرحومه مغفوره» هستم، وقتی زیر یک سنگ سیاه گرانیت قشنگ خوابیده ام و احتمالاً هیچ خوابی نمی بینم

من «والده مکرمه» هستم، وقتی اعضای هیات مدیره شرکت پسرم برای خودشیرینی 20 آگهی تسلیت در 20 روزنامه معتبر چاپ می کنند

من «همسری مهربان و مادری فداکار» هستم، وقتی شوهرم ...

برای اثبات وفاداری اش  البته تا چهلم- آگهی وفات مرا در صفحه اول پرتیراژترین روزنامه شهر به چاپ می رساند

من «زوجه» هستم، وقتی شوهرم پس از چهار سال و دو ماه و سه روز به  حکم قاضی دادگاه خانواده قبول می کند به من و دختر شش ساله ام ماهیانه فقط بیست و پنج هزار تومان ، بدهد

من «سرپرست خانوار» هستم، وقتی شوهرم چهار سال پیش با کامیون قراضه اش از گردنه حیران رد نشد و برای همیشه در ته دره خوابید.

من «خوشگله» هستم، وقتی پسرهای جوان محله زیر تیر چراغ برق وقت شان را بیهودهمی گذرانند.

من «مجید» هستم، وقتی در ایستگاه چراغ برق، اتوبوس خط واحد می ایستد و شوهرم مرا از پیاده رو مقابل صدا می زند.

من «ضعیفه» هستم، وقتی ریش سفیدهای فامیل می خواهند از برادر بزرگم حق ارثم را بگیرند.

من «بی بی» هستم، وقتی تبدیل به یک شیء آرکائیک می شوم و نوه و  نتیجه هایم تیک تیک از من عکس می گیرند.

من «مامی» هستم، وقتی دختر نوجوانم در جشن تولد دوستش دروغ پردازی  می کند.

من «مادر» هستم، وقتی مورد شماتت همسرم قرار می گیرم چون آن روز به  یک مهمانی زنانه رفته بودم و غذای بچه ها را درست نکرده بودم.

من «زنیکه» هستم، وقتی مرد همسایه، تذکرم را در خصوص درست گذاشتن ماشینش در پارکینگ می شنود.

من «مامانی» هستم، وقتی بچه هایم خرم می کنند تا خلاف هایشان را به پدرشان نگویم.

من «ننه» هستم، وقتی شلیته می پوشم و چارقدم را با سنجاق زیر گلویم محکم می کنم و نوه ام خجالت می کشد به دوستانش بگوید من مادربزرگش هستم... به آنها می گوید من خدمتکار پیر مادرش هستم.

من «یک کدبانوی تمام عیار» هستم، وقتی شوهرم آروغ های بودار می زند و کمربندش را روی شکم برآمده اش جابه جا می کند.

من «بانو» هستم، وقتی از مرز پنجاه سالگی گذشته ام و هیچ مردی دلش نمی خواهد وقتش را با من تلف بکند.

من در ماه اول عروسی ام؛ «خانم کوچولو، عروسک، ملوسک، خانمی،عزیزم،عشق من، پیشی، قشنگم، عسلم، ویتامین و.....» هستم.

من در فریادهای شبانه شوهرم، وق دیر به خانه می آید، چند تار موی زنانه روی یقه کتش است و دهانش بوی سگ مرده می دهد، «سلیطه» هستم.

من در محاوره ی دیرپای این کهن بوم ؛ «دلیله محتاله، نفس محیله مکاره، مار،ابلیس،شجره مثمره، اثیری، لکاته و....» هستم.

دامادم به من «وروره جادو» می گوید.

حاج آقا مرا «والده» آقا مصطفی صدا می زند..

من «مادر فولادزره» هستم، وقتی بر سر حقوقم با این و آن می جنگم.

مادرم مرا به خان روستا «کنیز» شما معرفی می کند..

واقعا من کیستم؟

نظرات 21 + ارسال نظر
هستی جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:39 ب.ظ

واقعاً وقتی برای بار اول این متن و خوندم به قدری احساس ذلالت بهم دست داد که اصلاً قابل وصف نیست!
اما چه می شه کرد! متاسفانه!

سپاس

[ بدون نام ] جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:14 ب.ظ

خیلی خوب بود

مینا شنبه 4 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ

قبلا این مطلبو خونده بودم.جداُ جای ناراحتی و افسون فراوان داره . البته بازم توی ایران مخصوصا تهران جای شکر داره که به دختر و زن جماعت احترام وارز ش می زارن. مثلا تو ی خوزستان پدری دختر ۱۱ ساله خودشو به خاطر اینکه با مادرش رفته بود خونه همسایه و همسایه پسر مجرد داشت احتمال اینکه پسر همسایه به دختر همسایه نگه کرده باشه و خدایی نکرده اتفاقی افتاده باش. پدر سر دختر ۱۱ ساله خودشو کنار حوضه حیاط بریده. یا تو کشور سودان زمانی که مرد خانواده فوت می‌شه زن ارثی برادر شوهر می شه.

سحر سه‌شنبه 7 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:27 ب.ظ

تا کی میخواین دست بذارین رو تک موارد؟ یکی تو خوزستان... یکی تو سودان.... کی گفته فقط تو تهران به خانوما احترام میذارن؟! پس چرا جایی که من هستم ویه شهر کوچیکه به خانوما احترام میذارن و قدرشونو میدونن؟!من که این حرفا رو نمیفهمم. این متن از شما بعید بود آقا حمید!!!

مهری یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:52 ق.ظ http://mehriarj@yahoo.com

جمع آوری این همه (عنوان) واقعا جالب بود دستتون درد نکنه
ولی موضوع اصلی به نظر من عنوانی هست که یک بانو برای خودش انتخاب می کنه و البته در صورتیکه اون رو قلبا قبول داشته باشه . نظر اکثریت افراد بعد از مدتی به سمت همون عنوان سوق پیدا می کنه
برای همه بانوان و آقایانی که خواننده وب شما هستند آرزوی سربلندی دارم

عزیزی چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:00 ق.ظ http://khiyalinist.mihanblog.com

به خودتان افتخار کنید چرا که شما مخلوق خالقی زیبا هستید و خالقی چون او دارید
اگر بخواهید برای همه آن گونه باشید که آنها می‌پسندند دیگر خودتان نیستید. پس یک من، حتی برای روز مبادا برای خودتان نگاه دارید تا بگویید این منم. من ....
خیالی نیست که دیگران شما را چگونه خطاب کنند مهم این است که شما چگونه باشید

شاد باشید

مجید چهارشنبه 15 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:28 ب.ظ

واقعا زیبا نوشتی

میر علی شنبه 25 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://mirali.gigfa.com

من میدونم تو کی هستی ...
تو آقا حمید خودمونی دیگه :D

آزاده سه‌شنبه 28 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ق.ظ

خیلی بی ربط و بی معنا بود. خوب بود نویسنده از این خلاقیت به شکل ماهرانه تری استفاده می کرد.

اصلا احساس ذلالت نکردم. یک زن هرگز ذلیل نیست مگه این کنه خودش دست رو دست بذاره تا دیگران لباس ذلالت تنش کنن!

زهرا چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ

آزاده جون یه خورده جو گیر شدن شما به دل نگیر حمید آقا.خیلی عالی بود
دوستت دارم

ساناز چهارشنبه 29 دی‌ماه سال 1389 ساعت 09:23 ب.ظ http://www.j000ker.blogfa.com

ممنون زیبا بود...

زهرا چهارشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 03:17 ب.ظ

تو می تونی اونی باشی که بهشت زیر پاهاشه .
همین اونی باش که خدا می خواد و خودت نه اونی که دیگران می خوان

آذر یکشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ق.ظ

عزیزم من انسانم وانتخاب می کنم که چه باشم.می توانم هر کسی باشم که دوست دارم.

بیتا یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:07 ب.ظ

به من که بر نخورد چون همه ی اینا فقط شوخیه tnx

اصغر سه‌شنبه 1 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:52 ق.ظ

خانوم های عزیز به خودتون تلقین نکنید که شوخیه . واقع بین باشید













ههههههههههه

سمیرا سه‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ http://glooomy.ir

معلومه که شوخیه ...













هههههههههه هم داره آقایون ..!!!
چون الان این دوره زمونه بر عکس شده
بیشتر به شما این جور الفاظو میچشبونن .
مرتیکه ..
غلام ..
اقا بالا سرو ..
که فک نمی کنم اینا شوخی باشه

و.ب یکشنبه 8 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ http://vajihe.baghdadi.comyahoo

خیلی قشنگ بود درست نشانیای من بود

مجتبی دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ب.ظ

زن مومن ارزش و شرافتش بالاتر از مرد خوب است و کلمه مادر زیباترین نامهاست

نرگس جمعه 17 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ

نازییییییییییییی

بانوی اردیبهشت یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:48 ب.ظ

پارسال گه گاه به وبلاگتون سر میزدم اما هیچ وقت پیام نذاشتم .واقعا زیبا بود و میشه هنوزم دید که از این لفظ ها جاهایی استفاد میکنن البته متاسفانه . وب جالبی داری ممنون

[ بدون نام ] دوشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 01:20 ب.ظ

زیبا نوشتید بعضی از جملاتش رو تو محیط پیرامونم به چشم دیدم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد