داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

بخشندگی کوروش کبیر

روزی که کوروش وارد شهر صور شد یکی از برجسته ترین کمانداران سرزمین فینیقیه (که صور از شهرهای آن بود) تصمیم گرفت که کوروش را به قتل برساند. آن مرد به اسم "ارتب" خوانده می شد و برادرش در یکی از جنگ ها به دست سربازان کوروش به قتل رسیده بود. کوروش در آن روز به طور رسمی وارد صور شده بود و پیشاپیش او، به رسم آن زمان ارابه آفتاب را به حرکت در می آوردند و ارابه آفتاب حامل شکل خورشید بود و شانزده اسب سفید رنگ که چهار به چهار به ارابه بسته بودند آن را می کشید و مردم از تماشای زینت اسب ها سیر نمی شدند ...

هیچ کس سوار ارابه آفتاب نمی شد و حتی خود کوروش هم قدم در ارابه نمی گذاشت و بعد از ارابه آفتاب کوروش سوار بر اسب می آمد. از آنجا که پادشاه ایران ریش بلند داشت و در اعیاد و روزهای مراسم رسمی، موی ریش و سرش را مجعد می کردند و با جواهر می آراستند. کوروش به طوری که افلاطون و هرودوت و گزنفون و دیگران نوشته اند علاقه به تجمل نداشت و در زندگی خصوصی از تجمل پرهیز می کرد، ولی می دانست که در تشریفات رسمی باید تجمل داشته باشد تا اینکه آن دسته از مردم که دارای قوه فهم زیاد نیستند تحت تاثیر تجمل وی قرار بگیرند. در آن روز کوروش، از جواهر می درخشید و اسبش هم روپوش مرصع داشت و به سوی معبد "بعل" خدای بزرگ صور می رفت و رسم کوروش این بود که هر زمان به طور رسمی وارد یکی از شهرهای امپراطوری ایران(که سکنه آن بت پرست بودند) می گردید، اول به معبد خدای بزرگ آن شهر می رفت تا اینکه سکنه محلی بدانند که وی کیش و آیین آنها را محترم می شمارد.

در حالی که کوروش سوار بر اسب به سوی معبد می رفت، "ارتب" تیرانداز برجسته فینیقی وسط شاخه های انبوه یک درخت انتظار نزدیک شدن کوروش را می کشید!

در صور، مردم می دانستند که تیر ارتب خطا نمی کند و نیروی مچ و بازوی او هنگام کشیدن زه کمان به قدری زیاد است که وقتی تیر رها شد از فاصله نزدیک، تا انتهای پیکان در بدن فرو می رود. در آن روز ارتب یک تیر سه شعبه را که دارای سه پیکان بود بر کمان نهاده انتظار نزدیک شدن موسس سلسله هخامنشی را می کشید و همین که کوروش نزدیک گردید، گلوی او را هدف ساخت و زه کمان را بعد از کشیدن رها کرد. صدای رها شدن زه، به گوش همه رسید و تمام سرها متوجه درختی شد که ارتب روی یکی از شاخه های آن نشسته بود. در همان لحظه که صدای رها شدن تیر در فضا پیچید، اسب کوروش سر سم رفت. اگر اسب در همان لحظه سر سم نمی رفت تیر سه شعبه به گلوی کوروش اصابت می کرد و او را به قتل می رسانید. کوروش بر اثر سر سم رفتن اسب پیاده شد و افراد گارد جاوید که عقب او بودند وی را احاطه کردند و سینه های خویش را سپر نمودند که مبادا تیر دیگر به سویش پرتاب شود، چون بر اثر شنیدن صدای زه و سفیر عبور تیر، فهمیدند که نسبت به کوروش سوءقصد شده است و بعد از این که وی را سالم دیدند خوشوقت گردیدند، زیرا تصور می نمودند که کوروش به علت آنکه تیر خورده به زمین افتاده است.

در حالی که عده ای از افراد گارد جاوید کوروش را احاطه کردند، عده ای دیگر از آنها درخت را احاطه کردند و ارتب را از آن فرود آوردند و دست هایش را بستند...

کوروش بعد از اینکه از اسم و رسم سوءقصد کننده مطلع گردید گفت که او را نگاه دارند تا اینکه بعد مجازاتش را تعیین نماید و اسب خود را که سبب نجاتش از مرگ شده بود مورد نوازش قرار داد و سوار شد و راه معبد را پبش گرفت و در آن معبد که عمارتی عظیم و دارای هفت طبقه بود مقابل مجسمه بعل به احترام ایستاد. کوروش بعد از مراجعت از معبد، امر کرد که ارتب را نزد او بیاورند و از وی پرسید برای چه به طرف من تیر انداختی و می خواستی مرا به قتل برسانی؟

  

ارتب جواب داد ای پادشاه چون سربازان تو برادر مرا کشتند من می خواستم انتقام خون برادرم را بگیرم و یقین داشتم که تو را خواهم کشت، زیرا تیر من خطا نمی کند و من یک تیر سه شعبه را به سوی تو رها کردم، ولی همین که تیر من از کمان جدا شد، اسب تو به رو درآمد و اینک می دانم که تو مورد حمایت خدای بعل و سایر خدایان هستی و اگر می دانستم تو از طرف بعل و خدایان دیگر مورد حمایت قرار گرفته ای نسبت به تو سوءقصد نمی کردم و به طرف تو تیر پرتاب نمی نمودم!

کوروش گفت در قانون نوشته شده که اگر کسی سوءقصد کند و سوءقصد کننده به مقصود نرسد دستی که با آن می خواسته سوءقصد نماید باید مقطوع گردد. اما من فکر می کنم که هنگامی که به طرف من تیر انداختی با هر دو دست مبادرت به سوءقصد کردی و با یک دست کمان را نگاه داشتی و با دست دیگر زه را کشیدی. ارتب گفت همین طور است. کوروش گفت هر دو دست در سوءقصد گناهکار است و من اگر بخواهم تو را مجازات نمایم باید دستور بدهم که دو دستت را قطع نمایند ولی اگر دو دستت قطع شود دیگر نخواهی توانست نان خود را تحصیل نمایی، این است که من از مجازات تو صرفنظر می کنم.

ارتب که نمی توانست باور کند پادشاه ایران از مجازاتش گذشته، گفت ای پادشاه آیا مرا به قتل نخواهی رساند؟ کوروش گفت : نه. ارتب گفت ای پادشاه آیا تو دست های مرا نخواهی برید؟ کوروش گفت: نه. ارتب گفت من شنیده بودم که تو هیچ جنایت را بدون مجازات نمی گذاری و اگر یکی از اتباع تو را به قتل برسانند، به طور حتم قاتل را خواهی کشت و اگر او را مجروح نمایند ضارب را به قصاص خواهی رسانید. کوروش گفت همین طور است. ارتب پرسید پس چرا از مجازات من صرفنظر کرده ای در صورتی که من می خواستم خودت را به قتل برسانم؟ پادشاه ایران گفت: برای اینکه من می توانم از حق خود صرفنظر کنم، ولی نمی توانم از حق یکی از اتباع خود صرفنظر نمایم چون در آن صورت مردی ستمگر خواهم شد.

ارتب گفت به راستی که بزرگی و پادشاهی به تو برازنده است و من از امروز به بعد آرزویی ندارم جز این که به تو خدمت کنم و بتوانم به وسیله خدمات خود واقعه امروز را جبران نمایم. کوروش گفت من می گویم تو را وارد خدمت کنند.

از آن روز به بعد ارتب در سفر و حضر پیوسته با کوروش بود و می خواست که فرصتی به دست آورد و جان خود را در راه کوروش فدا نماید ولی آن را به دست نمی آورد. در آخرین جنگ کوروش که جنگ او با قبایل مسقند بود نیز ارتب حضور داشت و کنار کوروش می جنگید و بعد از آنکه موسس سلسله هخامنشی(کوروش بزرگ) به قتل رسید، ارتب بود که با ابراز شهامت زیاد جسد کوروش را از میدان جنگ بدر برد و اگر دلیری او به کار نمی افتاد شاید جسد موسس سلسله هخامنشی از مسقند خارج نمی شد و آنها نسبت به آن جسد بی احترامی می کردند، ولی ارتب جسد را از میدان جنگ بدر برد و با جنازه کوروش به پاسارگاد رفت و روزی که جسد کوروش در قبرستان گذاشته شد، کنار قبر با کارد از بالای سینه تا زیر شکم خود را شکافت و افتاد و قبل از اینکه جان بسپارد گفت : بعد از کوروش زندگی برای من ارزش ندارد.

کوروش بزرگ یا کوروش کبیر(۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار دودمان هخامنشی است. شاه پارسی پادشاهی انسان دوست بود و از صفات و خدمات او بخشندگی‌، بنیان گذاری حقوق بشر، پایه‌گذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن برده‌ها و بندیان، احترام به دین‌ها و کیش‌های گوناگون، گسترش تمدن و... شناخته شده‌ است.

 

نظرات 35 + ارسال نظر
4 دوشنبه 23 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 03:33 ق.ظ http://vet91.mihanblog.com

بسیار جالب بود

پاراکلاتوس سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:58 ب.ظ

بسیار عالی بود
هم داستان وهم تعصب نداشتن شما و اینکه عقاید خودتون رو تحمیل نمیکنید به مخاطب

پرنسس سه‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 05:01 ب.ظ http://tanha-love22.blogfa.com

سلام وبت عالیه

ممد مو قشنگ پنج‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:09 ب.ظ http://www.mj1380.mihanblog.com

سایت بسیار خوب وعالی داری با داستان های جذاب راستی من هم داستان مینویسم و توکار دانلود بازی های اندروید هستم لطفا
این آدرس رو به نام بازی های اندروید لینک کن تا با هم در ارتباط باشیم
http://www.mj1380.mihanblog.com
خیلی مخلصم دستت درد نکنه
راستی خودتم بیا به سایت من

3پید جمعه 27 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 02:40 ق.ظ

داستان زیبایی بود !!

درود خداوند بر روح پاکش !!

جاویدان راهش

fatemeh سه‌شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:04 ب.ظ

خوب بود

هاشم دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:35 ب.ظ

سلام

هاشم سه‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام.این واقعه را قبلا در کتاب سرزمین جاوید مطالعه کرده
بودم.جالب بود دمت گرم.احسنت به مردمان و پادشاهان آن
زمان.2500سال پیش چنین طرز وتفکراتی داشته اند.رفتاری
انسانی و درس اخلاقی غیر مستیم بوده برای اطرافیان.
در قرن21 هنوز بلد نیستم با دنیای پیرامون و اطرافیانم رابطه
سالم داشته باشم ای کاش یک در میلیون انسانیت آنها را داشتم
و د ا ش ت ن د .....!روحشان شاد کردارشان رواج.

negar چهارشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:55 ق.ظ

کوروش بزرگ پادشاه خوبی ها

لات دختر دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:52 ب.ظ

مرامشو عشق استـــــــــــــــ

الی یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 04:48 ب.ظ

خیلی عالی بود درس بزرگی گرفتم دوووش ناناع.....کوروش دوش ارتب چرا انقد احمق بود......میتونست بمونه وراه کوروش رو ادامه بده دیوونه ........

کوروش سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:38 ب.ظ

خجسته باد 7 آبان (29 اکتبر) سالروز فتح بابل و روز بزرگ داشت کوروش بزرگ .

محمد چهارشنبه 12 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 11:45 ق.ظ

زنده باد کوروش کبیر
خداوندا به ما توفیق ادامه دادن راه کوروش رو با رفتار-پندار و کردار نیک عطا فرما

افسران جنگ نرم شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:06 ب.ظ http://realboy1374.blogfa.com/

داداش کپی کردم راضی باش

ایمان دوشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:41 ق.ظ

خیلییی زیبا بود

احمد جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 07:45 ق.ظ

قشنگ بود، نمیدونم چرا بعضی ها دوست دارن سوابق زیبای ایرانی ها رو سیاسی تقدیر کنن و ازش یه عامل تحریک و تنش بسازن، داستان برای پند گرفتنه نه دردسر درست کردن

کامران سه‌شنبه 11 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:21 ق.ظ

قربون حضرت.کوروش برم من

سارا سه‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:38 ب.ظ http://1selena1eshgh.blogfa.com

با سلام وبلاگ عالی دارید.میشه منبع رو هم بذارید؟
خودتونم داستان میگید؟

الی چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:56 ب.ظ http://neveshtan1381.blogfa.com/

فکر نمی کردم کسی به خاطر کوروش بمیره! ولی انصافا شاه خیلی خوبی بوده

سلطان دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:50 ق.ظ http://www.chatnaz.in

هرگز زانونخواهم زد

حتى اگر سقف اسمان کوتاهتر از قامتم شود

سلام

مردان پارسى راه این بزرگواران رو ادامه بدیم بجاى ابرو برداشتن و ارایش کردن

بدرود

عرفان شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1394 ساعت 08:33 ب.ظ http://rouhina.blogfa.com

بسیاااااااااااار عالی
لطفا باز هم از این داستان های قدیمی مربوط به پادشاهان ایران باستان بگذارید

ناشناس دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 01:54 ب.ظ

بسیارعالی

ناشناس دوشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1394 ساعت 02:02 ب.ظ

خیلی خوب

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:21 ق.ظ

این داستانها همه تخیلی و فاقد ریشه هستند. در کدام کتیبه یا نوشته کدام مورخ چنین داستانی ذکر شده است؟ کوروش فقط به معبد مردوک رفت آنهم احتمالا برای قدرت سیاسی اما هیچ جا نگفته که به معبد بعل هم رفته است. متاسفانه بیشتر داستانهایی که الان به کوروش نسبت می دهند کمترین سندیتی ندارد. تازه خودکشی کردن سر قبر کوروش هم اقدامی است احمقانه و بی معنا.
این داستانها را فقط برای ترویج تزویر و پلورالیسم و پوچ گرایی سر هم می کنند.

سبا پنج‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:36 ب.ظ http://شکلک ها

ممنونم خیلی خوب بود

aaa دوشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:30 ب.ظ

یخورده چرت بود

bbb یکشنبه 8 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 06:49 ب.ظ

جسارتا چرت ذهن بیمار شما بود.
هرودوت یونانی در تاریخ این مورد رو تایید کرده بعد تو ...... . هههه
همان تصمیم کبرا برای شما آموزنده است.

ملیکا جمعه 16 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 06:20 ب.ظ

مطالب خوبی بود بهره بردم ممنونم ولی کاش حکایات بیشتری میذاشتین

صمد دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1395 ساعت 01:13 ب.ظ

کسی که بتواند آن همه کشور را تحت سیطره خود دراورد مسلما" انسانهای زیادی را کشته است و بدون خونریزی حتی نمی توان دهی را به کشور ملحق کرد چه برسد چندین کشور
پس داستان کوروش هم دروغ است و ساخته یهودیان است
چرا همه مورخین دوران هخامنشی رومی هستند و هیچ کس از ایران تاریخ ننوشته است مگر به غیر از این است که به دلیل قدغن بودن سواداموزی در دوران قبل از اسلام هیچ کس نمی توانسته است خواندن و نوشتن بیاموزد

... جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:19 ب.ظ

واقعا تاریخ خوبی براتون ساختن

ماه پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 12:55 ب.ظ http://farsiha.ir/

خیلی عالی بود ممنون از مطلب زیباتون

مصطفی دوشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1397 ساعت 12:46 ق.ظ

اینقدر دروغ از کوروش دارم میشنوم که مین یوخده اعتقادی هم بهش داشتم داره از بین میره..... آخه اینارو از کجا میارن نمیدونم.....

جایینو سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1398 ساعت 08:35 ب.ظ http://jayino.com/blog/

از سایت خوب تان ممنونم ! جالب بود !

م پنج‌شنبه 9 بهمن‌ماه سال 1399 ساعت 02:35 ق.ظ

منبع؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد