داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

فرشته نگهبان

مرد داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت:
- اگر یک قدم دیگه جلو بری کشته می شی ..
مرد ایستاد و در همان لجظه اجری از بالا افتاد جلوی پاش.مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرشو نگاه کرد اما کسی رو ندید .بهر حال نجات پیدا کرده بود . به راهش ادامه داد .به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشه باز همان صدا گفت : ....

- ایست
مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعت عجیبی از جلویش رد شد .بازم نجات پیدا کرد .مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد من فرشته نگهبان تو هستم . مرد فکری کرد و گفت :
-پس اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم تو کدوم گوری بودی؟!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1388 ساعت 07:07 ب.ظ

خیـــــــلی باحال بود...

فرزین داستانکی شنبه 19 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ق.ظ http://xme.blogfa.com

سلام
بسیار عالی و جالب ... حتما به من هم سری بزنید منتظریم !
ازدواج : مرگ

علی س یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1388 ساعت 11:43 ق.ظ

خیلی سایت خوب و پر باری دارید
من از لوگوی سایت شما هم خیلی خوشم اومد
خسته نباشید

سوسن چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ب.ظ

قشنگ بئد انتظارهر چیزی رو داشتم جز این مرسی
بوس

کامیار چهارشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 02:56 ب.ظ http://simko1991.blogfa.com

جالب بود. ولی جدا ازدواج انقدرام بد نی!!! تبلیغ منفی نکنیم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد