روزی مردی خواب دید که مرده و پس از گذشتن از پلی به دروازه بهشت رسیده است. دربان بهشت به مرد گفت: برای ورود به بهشت
باید صد امتیاز داشته باشید، کارهای خوبی را که در دنیا انجام داده اید، بگوئید تا من به شما امتیاز بدهم.
مرد گفت: من با همسرم ازدواج کردم، 50 سال با او به مهربانی رفتار کردم و هرگز به او خیانت نکردم.
فرشته گفت: این سه امتیاز.
مرد اضافه کرد:....
من در تمام طول عمرم به خداوند اعتقاد داشتم و حتی دیگران را هم به راه راست هدایت می کردم.
فرشته گفت: این هم یک امتیاز.
مرد باز ادامه داد: در شهر نوانخانه ای ساختم و کودکان بی خانمان را آنجا جمع کردم و به آنها کمک کردم.
فرشته گفت: این هم دو امتیاز.
مرد در حالی که گریه می کرد گفت: با این وضع من هرگز نمی توانم داخل بهشت شوم مگر اینکه خداوند لطفش را شامل حال من کند.
فرشته لبخندی زد و گفت: بله، تنها راه ورود بشر به بهشت موهبت الهی است و اکنون این لطف شامل حال شما شد و اجازه ورود به بهشت برایتان صادر شد !!
وب خیلی قشنگی دارید من که خیلی لذت میبرم.ممنون.
پیروز و سربلند باشید
سلام ما را هم لینک کن عزیز داستانک هات در وبلاگ منم طرفدار داره
سلام. ممنون بابت تلاشها.
می شه خواهش کنم منابع این داستانک ها رو هم درج کنید ؟ چون توی بعضی از برنامه ها استفاده میکنیم و نیاز به ذکر منبع داریم.مخصوصا "قدرت دعا".می تونید کمکم کنید؟
جالب بود.ممنون
سلام برشما که نام خداست.
خسته نباشی
سلام به وب منم سر بزن داستانای قشنگی داری ایول
ببخشید خواهشاً سعی نکنید با بعضی داستان ها دیگران را در کار نیک سست کنید.