داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

پسرک بیسکویت فروش

خانم تورو خدا بیاین بیسکوییت بخرین ارزونه فقط پنجاه تومان
زن به او مینگرد و در حالی که به وی مینگرد فقط میگوید:
یک دونه بده ولی فردا مییام ازت صد تا میخرم چون نذر دارم فردام اینجا هستی؟
-آره خانم من همیشه اینجام فردام می یام و واسه شما صد تا بیسکوییت نگه میدارم

سلام آقا پسر ....

لطفا بیسکوییتای منو بده که زود باید برم
پسرک از اینکه صد تا بیسکوییت را یک جا فروخته و میتواند مادر بیمارش را به نزد پزشک ببرد خوشحال است.

-سلام پسرم آماده شم بریم دکتر
در یک لحظه دست پسرک در جیبش گیر میکند و جز یک سوراخ بزرگ چیزی در آنجا پیدا نمیکند

در آن طرف شهر پسری در پیتزا فروشی مشغول خوردن پیتزاست

نظرات 4 + ارسال نظر
گل نرگس سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ

عالی بود مثل همه داستانهای قشنگ دنیا
پاینده باشید استادم

[ بدون نام ] دوشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:05 ب.ظ

چراااااااااااااااااااااااااااااا?/?????

زهرا پنج‌شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:24 ب.ظ

واااااااااااااااااااااااااااااااااااای

کوروش ه دوشنبه 12 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:13 ب.ظ

وای خدایا نیازمندها را کمک کن.هر چی سنگه ،مالِ پای لنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد