داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

سه آمریکایی و سه ایرانی

سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.

همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که....

چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.

بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.

سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط ، لطفا !!!

نظرات 15 + ارسال نظر
حامد سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:44 ب.ظ

s.in dastan k tekrarue!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!ah,hoselam sar raft az bas umadam sitet o didam k dastan nabude ya har chi bude tekrari bude.ye zarre be vaz'e site recdegi kon.injuri amaret miad paina!!!!!!!!!!!!!!!!!az man goftan bud,be har hal mamnunam az dastane tekraritun...........bye

هستی چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:30 ق.ظ

دوست دارم با صدای بلند بخندم! اما اصلاْ حوصله خندیدن و ندارم!!!
جالب بود. خسته نباشین

محسن چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:35 ب.ظ

سلام
کلا خوب هست
ادامه بدین
بای

فرزین داستانکی چهارشنبه 23 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 04:23 ب.ظ http://xme.blogsky.com

سلام عزیزم من فرزین داستانکی هستم مدیر وبلاگ داستان های کوتاه .
آدرس وبلاگ داستان های کوتاه تغییر کرده ولینک های شما هم توی وبلاگ جدید هست . لینک وبلاگم رو با مشخصات زیر تغییر بده و از این به بعد بیا به این وبلاگ :

آدرس لینک : http://www.xme.blogsky.com
نام لینک : داستان های کوتاه

یه ایرونی اصیل پنج‌شنبه 24 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:50 ب.ظ

بسیار بی ربط وچرند بود براتان متاسفم که ایرانی هستید ولی بویی از ایرانی دوستی نبرده اید.این داستان مزخرف خورد کردن شخصیت یک ایرانی همیشه دلیر وحاضر در صحنه است.

الهام شنبه 26 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.missmoon.blogfa.com

سلام
ببخشید میخواستم اگه امکانش باشه و اجازه بدین از این مطلبت تو وبم استفاده کنم منتظر جوابتون هستم ...

حتما می تونید

احمد سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:02 ب.ظ http://www.barayeto.ir

سلام اقا حمید . دمت گرم خیلی با مزه بود . میتونم از داستانک های قشنگت تو وبسایتمون استفاده کنم ؟

omid سه‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ

khob maham irani hastim va narahat mishim vali vagheiyat talkhe

آریا شنبه 2 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ب.ظ

با امید موافقم

nooshin یکشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:57 ق.ظ

man haftey 2 bar ba ghatar mosaferat miram bad az in 3 ta amricaiy pida mikonam ba una miram :d

بهزاد پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:42 ب.ظ

خیلی حرفا و خیلی لطیفه ها سرگرم کننده هستند. اما همه شون گفتن ندارن. پیشنهاد میکنم اینو حذف کنی.
حتی یه آدم زشت وقتی جلوی آینه می ایسته از خودش تمجید و تعریف میکنه. چطور ما به راحتی خودمونو مسخره میکنیم. وقتی به خودمون جفا کنیم یعنی به دیگری اجازه ی جفا کردن به خودمون را داده ایم.

غزل یکشنبه 4 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:26 ب.ظ

هه هه عین حقیقته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

رها یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:18 ب.ظ

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
واقعا اگه ازاین هوشمون به جای کلاه گذاشتن سرهمدیگه تویه راه درست استفاده کنیم کم کم میششیم پروفسورحسابی

امین پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:33 ق.ظ

انتقاد : مرسی از اینکه ایزانی ها رو دزد و شیاد معرفی کردید!
مگه چاله میدونه آخه؟

غلامژور یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ

بسیار زیبا بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد