داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

یک کلام و تمام

ابو سعیدابولخیر در مسجدی سخنرانی داشت مردم از تمام اطراف روستا ها و شهرها امده بودند 
جای نشستن نبود و بعضی ها در بیرون نشسته بودند.
سپس شاگرد ابو سعید گفت تو رو به خدا از انجا که هستید یک قدم پیش بگزارید همه یک قدم پیش گزاشتند سپس...

نوبت به سخنرانی ابو سعید رسید او از سخنرانی خود داری  کرد مردم که به مدت یک ساعت در مسجدبودن و خسته شده  بودند شروع به اعتراض کردند ابو سعید پس از مدتی گفت هر انچه که من میخواستم بگویم شاگردم به شما گفت، شما یک قدم به جلو حرکت کنید تا خدا ده قدم به شما نزدیک شود.

نظرات 8 + ارسال نظر
اناهیتا شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:00 ب.ظ

آه ......ما از این یه قدم ها زیاد برداشتیم...ممنون

رها شنبه 1 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ

ممنون

آزاده یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:09 ق.ظ

من از این داستانک چیز زیادی دستگیرم نشد.

محمد یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ق.ظ

چرا دیر به روز رسانی میکنید هر روز سر میزنیم و خبری نیست

یلدا یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:50 ب.ظ

آره موافقم خیلی دیر به روز رسانی میکنید

هستی یکشنبه 2 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

بله. بدون شک!

شیدا پنج‌شنبه 27 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:55 ق.ظ

کاش میشد خیلی وقتها فکر میکنیم که جلومیرویم اما شاید صدها قدم به عقب رفته ایمواز انسانیت دور شده ایم

میم سه‌شنبه 11 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 10:08 ب.ظ

I steel don't no how to make my steep (sighs)if any one can help plz tolde me

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد