داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده

برای دریافت دو وعده داستانک(صبح و عصر) در روز به dastanak.com@gmai.com یک ایمیل بزنید.

انیشتین و راننده اش!

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و ...

او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!

نظرات 25 + ارسال نظر
یاسمن جمعه 22 دی‌ماه سال 1391 ساعت 06:33 ب.ظ http://adele24.rozblog.com

این داستان واقعیت داشته؟
خیلی زیبا بود متشکرم.من این داستان رو از طریق ایمیل دریافت کردم.

سوگند دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:54 ب.ظ

فوق العاده زیبا.
ای جان جانانم م م م م م م م
آفرین به این هوش

زهره چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ق.ظ

قشنگ بود
واقعیت داشت؟؟؟؟؟

زنده شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ http://hamintoraki.blogfa.com/

اعتماد به نفس ... غوغا میکنه

JAHAN دوشنبه 16 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ق.ظ

با سلام فقط خواستم بگم الهی عاقبت بخیر بشین الهی همیشه خوشبخت باشین و یه عالمه از بهترین دعا ها برای شما! آخه من همیشه از داستانک های جدید و بسیار نمونه ای که برامون انتخاب میکنین لذت می برم . و همیشه دعا گوی شما هستم. خواهش میکنم همیشه باشید...جهان از اهواز

عرفان پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ

خیلی جالب وباحال بود

غزل دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:22 ب.ظ http://looos.persianblog.ir/

جالبو قشنگ بود ب مام ی سربزنی ضرر نمیکنیااااا
مممنون

سما چهارشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ http://www.irproje.com

سلام خیلی هوشمندانه و جالب بود ممنون.

محسن چهارشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:25 ق.ظ

خدایا کاش هنگامیکه گل ما را می سرشتی کمی عقل نیز چاشنی کارت می کردی ...مردم از دست ندانستنم ..
سپاااس ...

سودابه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:27 ب.ظ

خیلی باحال بود

سولماز دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:21 ق.ظ

خیلی ممنون

محدثه یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:12 ب.ظ http://gitarlovesound.persianblog.ir/

عالی بود....

رویا سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:08 ب.ظ

ازاین همه هوش و ذکاوت لذت بردم شنیدم کمال همنشین برآدم اثر می کند اما تاامروز عملیش رو ندیده بودم

مثل بادبزن یکشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:01 ب.ظ http://majidikadkani.blogfa.com/

درود بر شما! داستان هایتان بسیار زیبا و آموزنده است. سرسبز و سربلند باشید.

بنده خدا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:57 ب.ظ http://mazhabi14313.blogfa.com/

بسیار جالب.
تشکر.

ماهرخ چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:24 ب.ظ

خیلی خوب بود

polad جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ب.ظ http://yahoo.com

عالی حیف که کانالی واسه اینجور آموخته ها نداریم به جاش خنده بازار داریم واقعا............

[ بدون نام ] دوشنبه 17 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:34 ب.ظ

lمن به یه جنیه دیگه داستان می پردازم.
با تعریفی که من ار دروغ دارم، اینشتین داستان ما دروغ گفته
و با چیزایی که من بد می دونم
این یک بداخلاقیه
این داستان برای من جذاب نبود.

فاطمه سه‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:47 ق.ظ

عالی بود با تشکر.

[ بدون نام ] یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:07 ق.ظ

عسل یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:45 ب.ظ http://asaaalbeautiveb.blogfa.com

عالیییییییییی بود به منم سر بزن دوست خوب

میلاد سه‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1392 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام دوست عزیز وبلاگ عالی داری لذت بردم و از داستانهایت نیز همچنین با اجازت چندتاشونو کپی کردم راضی باش دمت گرم اگه راضی نبودی ایمیلمو براتون گذاشتم اطلاع بدین حذفشون کنم
متشکرم

عبدالله جمعه 8 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:19 ب.ظ

این داستان در ادبیات کهن خودمان هم آمده است.

عسل دوشنبه 3 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 01:00 ب.ظ

عالی ولی کم

رضا موسوی دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1398 ساعت 04:17 ب.ظ https://atekkco.com/

داستانهای جالبی رو قرار میدهید .
دستتونم درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد